پرنیانپرنیان، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره

دلنوشته ای برای دخترم پرنیان

شیطونی....

عزیز دلم ،پریشب ساعت یک نیمه شب خوابت نمی اومد و شیطونیت حسابی گل کرده بود منم داشتم از خواب میمردم   هر کاری کردم خوابت نمیبرد تا بالاخره حوصلم سر رفت و بردمت توی اتاق خودت وتو هم با دیدن اسباب بازیهات حسابی ذوق کردی ...
12 آذر 1391

اولین غذای کمکی

جوجه طلای من اولین بار که بهت غذای کمکی دادم زیاد استقبال نکردی ،انگار که یه چیز خیلی خیلی بد مزه میخوردی با اینکه دکترت گفته بود از شش ماهگی غذا رو باید شروع کنین اما من فکر کردم که ضعیفی و عیبی نداره که زودتر شروع کنم و با این استقبال بی نظیر تو روبرو شدم اما باز من ناامید نشدم و روزهای بعد بهت دادم تا کمکم خوشت اومد(درواقع بهش عادت کردی)   ...
11 آذر 1391

جوجو طلا

جوجه طلای مامان اینجا چهار ماهته و چند ساعت قبلش واکسن چهار ماهگیتو زده بودی ،وقتی که از خواب بیدار شدی دیدم سر حالی وگریه نمیکنی این بود که حس عکاسیم گل کرد   ...
10 آذر 1391

بدون عنوان

سلام جوجه طلای مامان،خواستم بگم ببخشید دخترم اون وبلاگ قبلیت مشکل داشت و من اینو واست ساختم امیدوارم که این یکی دیگه درست در بیاد   ...
9 آذر 1391