روز مادر مبارک
روز مادر رفتیم کرمان خونه مامان جون اینا...خیلی دلم براشون تنگ شده بود خیلی ...
مادر عزیزتر از جونم امیدوارم که سایه سبزت همیشه بالای سرمون باشه
بر دستان پرمهرت که هنوز هم موهایم را نوازش میکند و اشکهایم را پاک میکند بوسه میزنم ای تکیه گاه همیشگی ام ....
به عمو معین زنگ زدیم که بیاد دنبالمون تا بریم کرمان
منتظر نشستی توی اتاقت و بازی میکنی
بابا مبین بهم پول داد و تو هم گفتی بابایی به منم پول میدی و بهت داد
داری پول رو میبوسی
وقتی که تمایلی به عکس گرفتن نداری!!!!
بالاخره عمو اومد و رفتیم کرمان ...توی شفا لوازم آرایشی برای مامانم کادو خریدم و رفتیم خونشون کلی بوسیدمش تو هم کادو رو بهش دادی و گفتی مبارک باشه مامان جون اونم بوسه بارونت کرد و 50 تومن بهت داد مثل همیشه مامانم هرسری که تورو میبینه شرمندمون میکنه دستش درد نکنه
این هم حیات خونه مامان و بابامه که خیلی دوستش دارممممممممم
اون خرگوش بنفش هم خاله سولماز برات خرید و دوستش داری قربون خواهر گلمممممممم بشم یه روز موندیم و فرداش اومدیم....