پرنیانپرنیان، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

دلنوشته ای برای دخترم پرنیان

لحظه ای زیبا

1391/11/1 11:26
نویسنده : مامان سمیرا
351 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز بعد از ظهر اول رفتیم با مامان جون پرسه،خیلی واجب بود واسه همینم مجبور بودم که برمو کسی هم نبود که تو رو بزارم پیشش،بابا مبین هم کار داشت اما گفت دخملمو بزار پیش خودم امروز خونه میمونم،اما من قبول نکردم و خلاصه اینکه سه تایی رفتیم ،اونجا روی پای من خوابت برد حتی با صدای بلندگوها هم بیدار نشدیتعجبآخه توی خونه خیلی واسه خوابیدنت مشکل دارم و با کلی سر و کله زدن میخوابی بعد هم من و تو رفتیم آرایشگاه،گذاشتمت توی کالسکه ات و تو هم که عاشق کالسکه سواری هستی.....توی آرایشگاه یکی از کارکنان اونجا تا تو رو دید اومد و بغلت کرد تو هم که اصلا غریبی نمیکنی و خانومه باهات حرف میزد و بازی میکرد تو هم میخندیدی و خوشحال و سرگرم بودی و منم از خدا خواسته کارامو انجام دادم ،2ساعتی طول کشید و تو اصلا یاد منم نکردی ،یکدفعه خانومه اومد نشست پشت سر من،و تو هم توی آینه روبرو منو دیدی و شروع کردی به ذوق زدن و خودتو میکشوندی طرف من می خندیدی و میگفتی اومم اومممممممم.....خیلی متعجب شدم،و خیلی خوشحال.......از شدت خوشحالی داشتم بال در می اوردم،باورم نمیشد.......تو منو میشناختی و میدونستی که من مامانتم....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

لیلا مامان پرنیا
1 بهمن 91 14:14
مامانی تو هم بچمون رو دست کم گرفتی هامعلومه که مامان جونش رو میشناسه
راستش تعجب کردم....

آناهیتا مامانیه آرمیتا
1 بهمن 91 16:13
عزییییزم آفرین که اینقدرخانومی معلومه که میشناستت نی نی ها مامانشونوازهمون اول میشناسن
خیلی خوبه که اینطوریه سمیراجون اما آرمیتاخیلی غریبی میکردوازکالسکه هم زیادخوشش نمیومد اما حالا دیگه خوب شده
آخه یه دفعه ای متعجب شدم آره عزیزم شکر خدا کالسکه رو دوست داره.....

مامان بنیتا
2 بهمن 91 2:08
آفرین عزیزم که گذاشتی مامانی به کاراش برسه و دخمل گلی بودی..
خانومی همون طور که دوستان گفتن معلومه بچه ها مامانشونو از بین بقیه می تونن تشخیص بدن.. تازه بوی مادرشون رو هم می شناسن!!
آره عزیزم حق با شماست

مامانی طهورا
9 بهمن 91 22:37
سلام خانمی یه معذرت خواهی بشما بدهکارم من کامنت شما رو امروز دیدم آخه خصوصی گذاشته بودین منم بیخبر بودم امروز داشتم آی پی یکی رو پیدا میکردم که کامنت شما رو دیدم خلاصه که خیلی میبخشین و ممنونم از تشریف فرمایتون
مامانی طهورا
9 بهمن 91 22:37
کوچولوی نازتونو ببوسین
ممنونم عزیزم که به ما سر زدین،شما هم طهورا جونو ببوسید