پرنیانپرنیان، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

دلنوشته ای برای دخترم پرنیان

اولین بارون پاییزی....

1391/9/27 12:42
نویسنده : مامان سمیرا
401 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عسلمقلب بالاخره بارون پاییزی با هزار عشوه و ناز دیشب بارید،من و بابامبین تو رو حسابی گرم پوشوندیم و بردیمت توی حیات خونه مامان جون اینها تا بارون رو بهت نشون بدیم،این اولین بارون عمرت بود عروسکمقلب همه جا داره برف میاد و ما خوشحالیم از باروننیشخند حالا بگذریم که تو از صدای شرشر بارون چه ذوقی میکردی..........            دیشب خونه مامان جون اینها بودیم،جای دایی سینا خیلی خالی بود گلم،من الان چهار ماهه که ندیدمشناراحت آخه دایی سینا تنها داداش مامانه و الان توی اهواز داره تخصص ارتوپدی میخونه،دیشب زنگ زد و گفت دلم واسه پرنیان تنگ شده،خیلی بزرگ شدهسوال آخه تا عید هم نمیتونه بیادو همیشه وبلاگت رو دنبال میکنه،الهی داداش گلم هرجا که هست سالم و سلامت باشهقلب             خلاصه اینکه عسلم از خودت بگم که.................همچنان در تلاش و تکاپو هستی واسه چهار دست و پا رفتن ،در ضمن صدات هم خیلی خوبه و آواز هم میخونی،به خصوص صبح وقتی که بیدار میشی.......ب ب ب ووووو......

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مهسا مامان مرسانا
27 آذر 91 18:37
سلام عزیزم خیلی خوشحالم از اشناییتون ماشالله شما هم دختر نازی داری با افتخار لینکتون کردم رمزم رو هم براتون خصوصی میذارم
لیلا مامان پرنیا
27 آذر 91 18:45
عمرتون ۱۰۰ شب یلدا/دلتون قد یه دریا /توی این شب های سرما/یادتون همیشه با ما شب یلدا مبارک