پرنیانپرنیان، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

دلنوشته ای برای دخترم پرنیان

پرنیان گلی توی حمام...

1391/10/23 23:37
نویسنده : مامان سمیرا
3,117 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

مامان رفته تو حمام.....نینی روبرده همراش

مامان تادوش رو بازکرد.....نی نی صابونو برداشت

صابون که لیزلیزبود....ازدست نی نی افتاد

سرخوردورفتورفت تا....نزدیک مامان افتاد

 

روی یه لیف کوچیک....مامان صابونو مالید

وقتی که لیف کفی شد...رودست نی نی کشید

آبو که ریخت رو دستاش...ستاره هاش جداشد

نی نی نشست توی وان....آبارو هی می پاشید

وقتی که خوشگل میشد...بلندبلند میخندید

حالابایدباشامپو...مامان بشوره موهاشو

نی نی میترسه چونکه...کف میریزه تو چشاش

اما دوباره زیر...دوش میره شادوخندان

میخواد بگیره بادست...آبهای مثل بارون

وقتی که شدمثل ماه...مامان یه حوله آورد

نی نی رو از توحمام...بغل گرفت و زود برد

 


 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان بنیتا
3 دی 91 1:57
قربونت برم که حموم و آب بازی رو دوست داری..نازی چه شعر قشنگی
لیلا مامان پرنیا
3 دی 91 13:13
چه جوجه خوشگلی جای پرنیای من خالی اونم مثل تو عاشق اب بازیه