پرنیانپرنیان، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره

دلنوشته ای برای دخترم پرنیان

شب گردیهای نفس مامان

1391/11/5 12:51
نویسنده : مامان سمیرا
257 بازدید
اشتراک گذاری

عروسکم ،دیشب بر خلاف 2هفته اخیر،ساعت 10شب وقتی که داشتم توی اتاقت لباسهایی رو که واست کوچیک شده بود رو از دور خارج میکردم ،خوابت برد ،منم خوشحال بعد از انجام کارم خوابیدم،راستی ناگفته نماند که 2روز پیش یه حس مادرانه منو از خواب پروند و دیدم که تو روی دو تا زانوهات توی تخت گهوارت نشستی و داری با دو تا دستت پشه بندش رو فشار میدی عقب......وقتی که از خواب پریدم و دیدمت شروع کردی به لبخند زدن....منم که قلبم وایستاده بود زود پشه بندو زدم کناراوه و بغلت کردمبغل.......نفسم معلوم نبود که کی بیدار شده بودی و حوصلت سر رفته بود که میخواستی بیایی بیرون.......خلاصه برگردیم به ماجرای دیشب که تصمیم گرفتم روی زمین بخوابونمت،آخه تخت خودت خیلی بزرگ بود و توی اتاق خواب خودمون جا نمیشد،دیشب دیدم که چقدر بدخوابی و در عرض 10 دقیقه چندین بار 180 درجه دور خودت میگردی..........هزار تا بالش گذاشتم اطرافت.......یه دفعه ای نصف شبی بلند شدی و دیگه هر کار کردم نخوابیدی ،ساعت 2/30 شب بود. همش میخواستی بازی کنی،منم همش دنبالت راه افتاده بودم و از زیر مبلها و میز درت میاوردم،خلاصه اینکه سر حال در حال بازی بودی.....انگار که صبح شده بود ،بابا مبین چشماشو باز کرد خندش گرفت من گفتم صبح شده پاشو....چند باری که به زور میخواستم خوابت کنم جیغ زدی و من هرچی سینمو بهت میدادم نمیگرفتی ،اون موقع شب شیرخشک واست درست کردم نخوردی پوشکتم عوض کردم اما فایده ای نداشت،در حالی که چرت میزدم تسلیمت شدم......تو هم از اینطرف به اونطرف میرفتی و بی خیال بازی میکردی،منم نشستم و یه کم باهات بازی کردم.......حدودا ساعت 4/30 بود که گریه کردی منم سینمو بهت دادم و شیر خوردی و خوابت برد....امروز صبح هم سر حال و همون ساعت همیشگی انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده بیدار شدی....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

لیلا مامان پرنیا
5 بهمن 91 22:54
ای شیطون بلا از الان شب گرد شدی
آره لیلا جون،میبینی تو رو خدا!!!

فاطمه و فائزه( زویشا)
6 بهمن 91 1:48
_________¤¤¤¤¤¤¤¤____________¤¤¤¤¤¤¤¤¤
_______¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_______¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
_____¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤__¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
___¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_______¤¤¤¤¤
__¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_________¤¤¤¤
_¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤________¤¤¤¤
_¤¤¤¤¤¤¤¤ مهربون همیشگی ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_____¤¤¤¤
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤___¤¤¤¤¤
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ من آپم ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_¤¤¤¤¤¤
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ گذری ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ نیم نگاهی ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
_¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ نظری ¤¤¤¤¤¤¤
__¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
____¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
______¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
_________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
____________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
______________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
_________________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
___________________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
_____________________¤¤¤¤¤¤
______________________¤¤¤¤
_______________________¤¤

پرنیان قشنگ...ما دوتا خواهری هستیم که خوشحال میشیم به وب ما هم سر بزنی...
آماده تبادل لینک
ممنونم شما لطف دارید...آدرستون رو نگذاشتید!!!

مامان بنیتا
6 بهمن 91 3:03
خانوم کوچولو نصف شبی چه وقت بازی کردنه آخه
مامانی بازخوبه شما حوصله همراهی کردن رو باهاش داری ..من اگه دخملی نصف شب بیدارم کنه خیلی اعصابم خورد می شه..بابای نی نی می گه من وقتی خوابم بیاد دیگه اخلاق ندارم
آره عزیزم دیگه چاره ای جز تحمل و تسلیم نیست

آیدا(ماهک)
7 بهمن 91 10:20
ماشاا. به پرنیان من فکر کنم میخواد شروع کنه به راه رفتن
مرسی دوست جونم....نه بابا هنوز خیلی زوده